سلام دختری 19ساله هستم که سال پیش کنکور دادم .یک سال تمام وقتم را صرف درس خواندن برای کنکور کردم.رتبه خوبی نیاوردم ولی دانشگاه قبول شدم اما نرفتم.دووره خیلی بدی بود هینکه همه دوستانم دانشگاه رفته بودن ولی من ک از شاگردان خوب کلاس بودم نرفتم به اندازه کافی برایم زجراور بود چه رسد به این اینکه سرزنش هم میشدم.بعداز کنکور کم کم سخت گیری های مامان هم شروع شد تقریبا از همه چیز محروم شدم :اینترنت ،بیرون رفتن با دوستان ،کلاس رفتنو... هر کاری میکنم گیر میدهد ،غر میزند ،دعوا میکند .نویسندگی را دوست دارم اما به اعتقاد مادرم نوشتن بی خود است نمیتوانم کلاس های مورد علاقه ام را بروم.همه روز را در خانه هستم حتی باخودش هم نمیتوانم تفریح کنم چون او به دلیل مشغله های کاری همیشه سرش شلوغ است و وقتی برای من ندارد.احساس میکنم همه در خانه همینگونه هستند پدر خواهر هایم ،برادرم.شدیدا احساس تنهایی میکنم شایدم احساس شکست یا.... .لطفا کمکم کنید چه کنم خیلی بهم ریخته ام.